Nobody
Nobody

Nobody

ایشالا سال دیگه همین موقع بوسه شب سال نو توی Times Square 

غرغر

حس خوبی نیس وقتی کل هفته منتظر جمعه باشی بعد که میاد می بینی که هیچ تفاوتی با روزای دیگه نداره و حتی بدترم هست شاید وقتی تنها باشی و کسی رو نداشته باشی اینجوری باشه بیشتر یاد نداشته ها و از دست داده هات میوفتی بیشتر گذشته رو کنکاش میکنی و بیشتر آینده رو مبهم میبینی. گاهی واقعا به آدمای دیگه تو خیابون حسادت میکنم هر چند واقعا آدم حسودی نیستم انگار هیچ مشکل و غمی ندارن یا حداقل یکیو رو دارن که بتونن از دغدغه هاشون بگن و خالی شن و حال شون خوب شه. 

پ.ن: اصن قصدم ناله و ننه من غریبم بازی نبود فقط چیزی که تو ذهنم بودو نوشتم. حتی دیگه اینجا تو این دفتر یادداشت مجازی نوشتن هم کمکی نمیکنه چیزی رو عوض نمیکنه.

من اینجا فقط سعی میکنم حواسمو پرت کنم وگرنه هیچ چیزی عوض نشده و هنوز همونه که بود! از جایی که شروع شد.

ازت فقط مونده عکسات......

‏کلا سری ماتریکس رو به عشق کیانو ریوز چند بار دیدم انقد که خوب و خفنه این بشر قسمت جدیدشم که اومد یه دور دیگه سه گانه اولشو دیدم.

بعد نزدیک به ۳ ماه تو یه صبح سرد و بارونیه زمستونی دارم آرایشگاه موهامو کوتاه کنم ولی راستش دلم نمیاد خیلی کوتاهش کنم چون اذیتم نمی کنه ولی ازون جایی که تولد دعوتم یکم فقط مرتبش میکنم هوام سرده خیلی کوتاه نشه بهتره.

یکی از باگهای من اینه که هیچ جوره نمیتونم یقه اسکی و سه سانتو امثالهم رو بپوشم انگار یکی دو دستی گلومو گرفته.