Nobody
Nobody

Nobody

قاعدتا اینجا این وقت سال باید انقد بارون میومد که همه جا رو جِر میداد ولی بجاش فقط انواع باد شدید سرد و گرم و آفتاب رو شاهد هستیم! چقدر عجیب شده آب و هوا!!!!

ذاتا ازین آدمایی که همه چیو رنگی می بینن و خیلی خوش و خرم به زمین و زمان امیدوارن خوشم نمیاد! چون عمیقا باور دارم که هیچ چیز خوبی با خواستن خشک و خالی و انرژی مثبت و اینجور مزخرفات اتفاق نمیوفته  ! باید براش زحمت بکشی برنامه ریزی کنی و در یک کلام جون بکنی تا چیزی که میخوای رو به دست بیاری و صد البته ناگفته نمونه که شانس و اقبال و سرنوشت و اینام همش کشکه ازین خبرا نیست.

حس میکنم به یه آدم منزوی و دور از  هیاهوی زندگی تبدیل شدم یجوری جدا مونده کاملا نامرئی .....

چند وقته شامپوی چند گیاه ایرانی پیدا کردم و استفاده میکنم یعنی فوق العادست جوری خوبه و به موهام سازگاره که میگم چرا زودتر متوجهش نشدم. منی که قبلا فقط شامپوی خارجی میخریدم جالب بود.

ترک عادت اصلا کار ساده ای نیست و گاهی غیر ممکن مثل ترک عادت به تو!

سبب اصلی تنهایی ام اینست که نمی دانم جزیی از کدام داستان خواهم بود. گویا می بایست جزئی از داستانی می شدم ، اما مثل برگی از آن جدا افتادم.

من یک درختم / اورهان پاموک

خب بالاخره امروز دوز دوم آسترازنکا رو زدم بماند که چقد شلوغ بود و کلی معطل شدم ولی تا الان که ۸ ساعت شده فعلا که هیچ چیز خاصی اتفاق نیوفتاده هر چند که تو دوز اولم اذیت نشدم ولی باز یکم درد دست و تب خفیف و سر درد داشتم که این سری اونم نداشتم حدس میزنم بدنم نسبت به آسترازنکا مقاوم و سازگاره